سخت ترین قسمت زندگی دقیقا اون نقطهست که دیگه نمیدونی باید به چی امید داشته باشی،
اما میدونی که اگر خودتو ببازی وناامید بشی قافیه رو با وزن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیل باختی
توی یک منجلاب پوچ فقط دارم به نفس کشیدنم ادامه میدم و خودم رو گول میزنم که زندگی
همیشه بداهه حالا یه برنامه ریزی نیاز داره.
روزای کذایی هستن روزایی که خودتم نمیدونی مقصد موقت بعدیت کجاست.
پ.ن: معنای خاکستری... چیزی که باید از عمق وجودم به درکش برسم
میدونستین وقتی اسم بزرگترِ کوچکتری بهتون تعلق میگیره، اصلا مهم
نیست که تا چه حد در لحظه از اون کوچیکتر حوشی و عصبی باشی،
غریزهت ناخودآگاه با تمام وجود ازش دفاع میکنه و من این درد رو تا
مغز استخون دارم میچشم.
پ.ن دو: عاشق اینم که صبحها راه برم توی خونه وقتی همه خوابن مثل ارواح خبیثه.
پ.ن سه: فقط صدای ضبط شدهی اوی غایبی که میدونم هیچ وقت قرار نیست برگرده
آرومم میکنه.