روزَنه

تبلیغاتــــ advertising

آخرین مطالب سایت روزَنه


سپاهان درب
عکس های جدید چهره ها در شبکه های اجتماعی 481
عکس های جدید چهره ها در شبکه های اجتماعی 488
عکس های جدید چهره ها در شبکه های اجتماعی 490

۱۰ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است


سخت ترین قسمت زندگی دقیقا اون نقطه‌ست که دیگه نمی‌دونی باید به چی امید داشته باشی،

اما می‌دونی که اگر خودتو ببازی و‌ناامید بشی قافیه رو با وزن مفاعیلُن مفاعیلُن مفاعیل باختی

توی یک منجلاب پوچ فقط دارم به نفس کشیدنم ادامه می‌دم و خودم رو گول می‌زنم که زندگی

همیشه بداهه حالا یه برنامه ریزی نیاز داره.

روزای کذایی هستن روزایی که خودتم نمی‌دونی مقصد موقت بعدیت کجاست.


پ.ن: معنای خاکستری... چیزی که باید از عمق وجودم به درکش برسم

می‌دونستین وقتی اسم‌ بزرگترِ کوچکتری بهتون تعلق میگیره، اصلا مهم 

نیست که تا چه حد در لحظه از اون کوچیکتر حوشی و عصبی باشی، 

غریزه‌ت ناخودآگاه با تمام وجود ازش دفاع می‌کنه و من این درد رو تا 

مغز استخون دارم می‌چشم.

پ.ن دو: عاشق اینم که صبح‌ها راه برم توی خونه وقتی همه خوابن مثل ارواح خبیثه‌.

پ.ن سه: فقط صدای ضبط شده‌ی اوی غایبی که می‌دونم هیچ وقت قرار نیست برگرده

آرومم می‌کنه.



خرید بک لینک



دخترانِ دشت!
دخترانِ انتظار!
دخترانِ امیدِ تنگ
                  در دشتِ بی‌کران
و آرزوهای بی‌کران
                    در خُلق‌های تنگ!

دخترانِ خیالِ آلاچیقِ نو
                           در آلاچیق‌هایی که صد سال! ــ

 

از زرهِ جامه‌تان اگر بشکوفید
بادِ دیوانه
یالِ بلندِ اسبِ تمنا را
آشفته کرد خواهد…

دخترانِ رودِ گِل‌آلود!
دخترانِ هزار ستونِ شعله به تاقِ بلندِ دود!
دخترانِ عشق‌های دور
                          روزِ سکوت و کار
                                             شب‌های خستگی!
دخترانِ روز
            بی‌خستگی دویدن،
                                  شب
                                      سرشکستگی! ــ

 

در باغِ راز و خلوتِ مردِ کدام عشق ــ
در رقصِ راهبانه‌ی شکرانه‌ی کدام
                                        آتش‌زدای کام
بازوانِ فواره‌ییِ‌تان را
                       خواهید برفراشت؟

افسوس!
موها، نگاه‌ها
              به‌عبث
عطرِ لغاتِ شاعر را تاریک می‌کنند.

دخترانِ رفت‌وآمد
                  در دشتِ مه‌زده!
دخترانِ شرم
               شبنم
                     افتادگی
                              رمه! ــ

 

از زخمِ قلبِ آبائی
در سینه‌ی کدامِ شما خون چکیده است؟
پستانِتان، کدامِ شما
گُل داده در بهارِ بلوغش؟
لب‌هایتان کدامِ شما
لب‌هایتان کدام
                ــ بگویید! ــ
در کامِ او شکفته، نهان، عطرِ بوسه‌یی؟

شب‌های تارِ نم‌نمِ باران ــ که نیست کار ــ
اکنون کدامیک ز شما
بیدار می‌مانید
در بسترِ خشونتِ نومیدی
در بسترِ فشرده‌ی دلتنگی
در بسترِ تفکرِ پُردردِ رازِتان
تا یادِ آن ــ که خشم و جسارت بود ــ
                                           بدرخشاند
تا دیرگاه، شعله‌ی آتش را
در چشمِ بازِتان؟

بینِ شما کدام
                ــ بگویید! ــ
بینِ شما کدام
صیقل می‌دهید
                 سلاحِ آبائی را
برای
    روزِ
      انتقام؟

 [احمد شاملو] 


+ دارم خودم رو به آب و آتیش می‌زنم که‌ دکلمه‌ی این شعر رو با صدای 

عشق‌جان پیدا کنم بذارم اینجا :) یه وقت‌هایی بود که یقیین بود....

اگرچه کم.. :) مردهای شریف ِ زیادی رو توی زندگیم دیدم، اونقدر که 

هنوز زن ستیزی به عمدی که اینجا می‌بینم برام ناآشنا و غریبه...



خرید بک لینک



+ این روزا چیکار می‌کنی؟ 

- مثل زامبی سریال می‌بینم. شده‌ام شبیه مردهای هشت ماه اصلاح نکرده

+ خواستنی شدی پس حسابی برای خودت(خنده) 

-کثافت

+ (خنده‌ی بیشتر) خب؟ 

- اغلب اوقات هم به تو فکر می‌کنم به صدات، به اینکه چرا هنوز هستی

+نتیجه‌ایم گرفتی؟ 

- متاسفانه نه، دیگه نمی‌تونم بگم دوستت دارم بدرک که دوستم نداری.

+ خیلی خری

-هستم 

- راستی یکی از این هنرپیشه‌ها عجیب شبیه توئه

+شبیه من؟ 

- اولش فکر کردم فقط من رو یادت می‌ندازه، بعد ریحانه هم گفت که 

خود خودتی فقط باید یه سی سالی پیر شه تا به تو برسه (خنده)

+ هیچ توضیحی ندارم برای این روزا

- یه وجهه‌ی بشدت مشترک.

+ آخرش که چی؟ 

- باید بریم‌ سفر.

+ شاید یه روز بریم.

-مثل همون ان‌شالله‌ی که گفتی و بعدش سه ساله ندیدمت؟ 

+احتمالا از همونا باشه.

- می‌شه کمتر حصار بکشی دور خودت؟ من می‌خوام ببینمت؟ می‌خوام هرروز

از شنیدن صدای مسخره‌ت احساس خوشی نامتعادل و آنرمال داشته باشم.

میخوام مثل قدیم برای تولدت خوشحال باشی که برای تولدم خوشحال باشم.

(سکوت) 

می‌دونی؟ با این رفتارای ابلهانه‌ت فقط بیشتر و بیشتر این حس رو بهم می‌دی که

ازم عصبیی

+ شاید باشم! 

- لعنتی حرفشو بزن، بذار بفهمم عصبی می‌کنمت، علم غیب ندارم که، توجیهم کن توجه

بهت اشتباهه، دوست داشتنت، این احساس صمیمیتی که حالا نابود شده می‌بینمش.

یه وقتا توی دلم می‌گم از اولش، از اول اولش اون شب مسخره هم دوستم نداشتی! 

اونقدر همه گفتن دوستم داری(دوستمون داری) که توهمی شدم ولی الان همش ازت فرار 

میبینم دلیلش چیه؟ 

+ واقعا توضیحی ندارم براش.

- دلم برات تنگ شده اما دچار این وحشتم که من رو ببینی و از من بدت بیاد، از اینکه 

زشت باشم و از من نامعقول ظاهر بدت بیادش.

+ ..... 

- آدمو گمراه می‌کنی با کارات، با رفتار احمقانت، من به اون توجه نیاز دارم، بیشتر از هر

وقت دیگه‌ای.

+ هی دخترخانم، نمی‌شه به عقب برگشت، نمیتونم به اون شغل برگردم تو خطرناکی

- هستم، ولی من تنها کسی هستم که دوستت داشت این مدت.

-عکس.های مهمونی‌ها رو‌ یادته؟ انگشتر توی انگشت کوچیکه، من حتی باید به ر.خ و م‌خ 

حسودی کنم؟ باید وقتی پسرک میگه یک زن رو بغل کردی توی ذهنم دودوتا چهارتا کنم که 

ن‌.س نبوده و حالا هر زن دیگه‌ای که بوده بوده، مسخرس! 

+ کجاش حسود جان!

- اون وقتی که من از ن.س حمایت می‌کردم نو حتی ندیده بودیش، بعد همه چیز عوض شد.

+ من هیچ مسئولیتی در قبال تو‌ندارم.

- در حد رفاقت هم؟ لعنتی من اهلی شدم، سه سال هم توی توهم اهلی شدن دورادور موندم.

+ واقعا برای این مسیر پیش اومده هیچ توضیحی ندارم.

- تو فراموش کردی....هیچ‌کس رو توی دنیا پیدا نمیکنی که مثل من از پدر بودنت حظ کنه.

که هی با خودش کلنجار بره اگر یک روز توی زندگی بعدیم‌پدر شدم، مث عین می‌شم..

من نمیخواستم مال من باشی میخواستم رفیقم باشی، بهم توجه کنی، دوستت داشته باشم

بیخیال از اینکه‌ فکر کنم در طول روز‌ حتی ازم متنفر باشی.

+ نمی‌تونستم توی اون وضعیت باشم، نیاز به تغییر داشتم.

- حق نداشتی رفتارتو تغییر بدی.

+ توئم حق نداشتی دروغ بگی.

- می‌دونی؟ یکی‌از دلایلی که هنوز بعد چندسال  حق این که ازت متنفر بشم رو به خودم نمی‌دم

همینه.. من بخاطرش مُحق‌هرجور تنبیهیم.....



خرید بک لینک




دیگر تمام گنجشکان سرکشِ بازمانده از راه و گریخته از سینه‌ام

خوب می‌دانند که نشانی همیشه‌ی خانه‌  قلب توست



خرید بک لینک



بنا است یکی دو ساعتی حالتان خوب باشد و بی دغدغه‌های هرروزه‌ توسط انواع و اقسام نصیحت‌های 

نیمه ملموس کمی توجهتان به عبور پرسرعت لحظه‌های زندگی جلب شود، آن‌هم توسط به ظاهر 

سخیف‌ترین پی رنگ داستانی، که البته ضعف‌های پایه‌ای قصه بوسیله‌ی طنز‌های موقعیت درست و بجا 

پوشانده شده و به فیلم قابلیت جذب و کشش بخشیده، به این ترتیب که فیلم کاملا توانایی این را دارد

 شما را مجاب کند هر ده دقیقه یک بار زیر لب غرولندی نثار نویسنده و کارگردان کنید و بعد؛ بنگ! نیشتان 

تا بنا گوش کِش بیاید.

فیلم، راوی خرده داستان‌های بسیاری در بستر اصلی قصه است و روی به سرانجام رسانیدن‌ تمام کاراکترهایش 

زیر سایه‌ی راز بزرگ خانواده‌ پافشاری زیادی می‌کند و توانایی ساختن پل‌های خراب پشت سر را در اختیار

تک تک شخصیت‌هایش می‌گذارد، همین ردپای حس مسئولیت نسبت به کاراکتر می‌تواند دلیل دیگر 

خوشایندی فیلم به حساب بیاید که خالق(گارگردان و نویسنده) مخلوقاتش را ناراحت و عاصی نمی‌خواهد.

دست‌شان را برای اشتباه باز می‌گذارد و در نهایت، اختیار واپسین انتخاب  برگردن خود مخلوقات است.

موسیقی‌ متن هم در تک تک لحظات پا به پای احساسات مختلف متولد شده حضور موثر و دل‌نشینی 

دارد.

بعد از نشستن پای فیلمی کش‌دار و سراسر خوشی که راوی زندگی احمقانه‌ی یک مشت 

آدم‌غیرعادی دیوانه ایست که به زور می‌خواهند حالی‌تان کنند خوشی زندگی چیزی ماورایی‌تر 

از داشتن خانواده نیست، به نیت فحش‌کش کردن سازندگانش تماشای یک مرتبه‌ی پارادوکس اعظم،

 time about معترف خواهید بود که از تماشا کردنش هرگز پشیمان نمی‌شوید!


About time|2013| richard curtis


توضیح عکس؛ کاراکتر سگ اخلاق و دیوانه‌ی مورد علاقم که با وجود شکست‌های خونوادگی اما به آغوش 

دوستان و خانواده‌ی تازه برگشت و خل تر از همیشه ادامه داد :))))

سکانس‌های تاتر هری بشدت سکانس‌های مورد علاقه‌م هست


خرید بک لینک



هیجان انگیز بود! ناگهان نفس نفس زنان توی تاریک ترین نقطه‌ی شب اسیر می‌شدی.

زمان روی خطوط ثانیه سکته می‌کرد و می‌ایستاد و همه‌ی جنبندگان روی زمین یک دفعه

به مرگ ابدی می‌رفتند.

توی آن سکوت لعنتی می‌توانستی کتاب بخوانی، بدون دلهره از رفت و آمد فیلمی ببینی در عین

حال که استرس بیدار شدن کسی را داشتی، می‌شد چشم‌ها را بست و غرق صداهای روی امواج شد

و‌هزار کار هیجان انگیز کرده و نکرده. 

همین که صبح ساعت هشت مجبور به ترک رخت خواب می‌شدی در نوع خودش دیر خوابیدن تجاوز 

به حریم‌ ساعت‌ها به حساب می‌آمد و هیجان انگیز. چیزی کشف ناشده در دومین دهه‌ی زندگی.

بعد کم کمک‌‌ رنگ شگفتی از سر روی شب بیدارنشینی‌ها پرید. آنقدر که همه‌ی موجودات نفس‌کشنده‌ی 

خانه اهل دل و شب‌نشین شدند که چهره‌ی آسوده‌ی شب کدر شد، جنگل‌های شمال را در نطر بگیرید که 

غالبا تهرانی‌ها و شهری‌ها به خرابه‌اش می‌کشند؟ چهره‌ی حقیقی شب را به همان اصلوب به یغما کشیدند

همین شد که این روزها تصمیم گرفته‌ام قیدش را از بیخ بزنم و شب‌ها ساعت ده توی رخت‌خواب حاضر

شوم و تا‌‌ یازده خواب پادشاه هفتم‌ را ببینم.




خرید بک لینک



پسرک، ضامن حضور مرد توی زندگیه. و چه تداوم سخت عجیبی. چه فهم دوست نداشتنیِ مبهمی.


+ مرد به من می‌گفت دهن لق :)) اگر بدونه پسرک کل بند رو در برابر‌ من آب داده سر به بیابون 

می‌ذاره :)) 

++ جا داره برای مرد بخونم که: بودنت هنوز (اگرچه این بار مجازی) مثل بارونه، تازه و خنک و ناز و آروومه 

حتی الان از پشت این دیوار که ساختی تا دوسِت نداشته باشم...


خرید بک لینک



از آنجایی که همیشه عشق یک پالس مثبت دونفره را شامل نمی‌شود و آدمی گاهی ابلهانه زیر بار کاریزما و رفتار 

کاملا اجتماعی یک نفر که قصدش تنها تعامل است و بس، ناخواسته باردارِ رام‌ شدگیِ عجیبی می‌شود، می‌توان گفت 

که حالا خود اگزوپری هم کمابیش قبول دارد که یک جای کارِ  اهلی شدن و از پس آن، مسئله‌ی مسئول بودن رام‌کننده، 

می‌لَنگَد.


خرید بک لینک



معترفم که زندگی محدودی دارم.

یا به مرد و حواشیش فکر می‌کنم و می‌نویسم.

یا به  دنبال کار مشغول نوشتنم و البته که نهایتا شکست می‌خورم.

یا هوای سفر توی سرم ورم می‌کند و باز هم می‌نویسم!

از این سه حالت لعنتی سال‌هاست خارج نشدم.

از تصور آن‌قدیم فرور توی مزرعه‌ی ذرتش آبجو بدست غروب را تماشا کردن دست نکشیدم.

پیش روم‌ دو راه مانده، آخرین سنگم‌‌ را توی چاه همشهری بیندازم و ایمیل تهدید آمیز را بفرستم.

دو صبر کنم عین.ح ری‌را وار به خانه برگردد و برای روزنامه‌ی ایران لینک موثقم شود.

حالم‌‌ از این کلافگی هیستریک مطبوعاتی که هرازگاهی عود می‌کند، بهم میخورد.



خرید بک لینک




و کسی چه می‌فهمد وقتی دخترک پانزده ساله روی به روی آدم موقر بنشینید و منطقی برایت توضیح دهد

که به علاقه‌ی ساده‌ی یک جنس مذکر غیر خانواده نیاز دارد، چه حس عجیب و مزخرف آشنایی دارد.



خرید بک لینک


i> http://pnuna.avaxblog.com/
  • http://wp-theme.avaxblog.com/
  • http://niushaschool.avaxblog.com/
  • http://miiniikatahamii.avaxblog.com/
  • http://sheydaw-amirhoseiwn.avaxblog.com/
  • http://akhbar-irani.avaxblog.com/
  • http://tanzimekhanevadeh.avaxblog.com/