بنا است یکی دو ساعتی حالتان خوب باشد و بی دغدغههای هرروزه توسط انواع و اقسام نصیحتهای
نیمه ملموس کمی توجهتان به عبور پرسرعت لحظههای زندگی جلب شود، آنهم توسط به ظاهر
سخیفترین پی رنگ داستانی، که البته ضعفهای پایهای قصه بوسیلهی طنزهای موقعیت درست و بجا
پوشانده شده و به فیلم قابلیت جذب و کشش بخشیده، به این ترتیب که فیلم کاملا توانایی این را دارد
شما را مجاب کند هر ده دقیقه یک بار زیر لب غرولندی نثار نویسنده و کارگردان کنید و بعد؛ بنگ! نیشتان
تا بنا گوش کِش بیاید.
فیلم، راوی خرده داستانهای بسیاری در بستر اصلی قصه است و روی به سرانجام رسانیدن تمام کاراکترهایش
زیر سایهی راز بزرگ خانواده پافشاری زیادی میکند و توانایی ساختن پلهای خراب پشت سر را در اختیار
تک تک شخصیتهایش میگذارد، همین ردپای حس مسئولیت نسبت به کاراکتر میتواند دلیل دیگر
خوشایندی فیلم به حساب بیاید که خالق(گارگردان و نویسنده) مخلوقاتش را ناراحت و عاصی نمیخواهد.
دستشان را برای اشتباه باز میگذارد و در نهایت، اختیار واپسین انتخاب برگردن خود مخلوقات است.
موسیقی متن هم در تک تک لحظات پا به پای احساسات مختلف متولد شده حضور موثر و دلنشینی
دارد.
بعد از نشستن پای فیلمی کشدار و سراسر خوشی که راوی زندگی احمقانهی یک مشت
آدمغیرعادی دیوانه ایست که به زور میخواهند حالیتان کنند خوشی زندگی چیزی ماوراییتر
از داشتن خانواده نیست، به نیت فحشکش کردن سازندگانش تماشای یک مرتبهی پارادوکس اعظم،
time about معترف خواهید بود که از تماشا کردنش هرگز پشیمان نمیشوید!
About time|2013| richard curtis
توضیح عکس؛ کاراکتر سگ اخلاق و دیوانهی مورد علاقم که با وجود شکستهای خونوادگی اما به آغوش
دوستان و خانوادهی تازه برگشت و خل تر از همیشه ادامه داد :))))
سکانسهای تاتر هری بشدت سکانسهای مورد علاقهم هست
پس به همين دليل ازتون ممنون ميشيم که سوالات غيرمرتبط با اين مطلب را در انجمن هاي سايت مطرح کنيد . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .